حسام الدین شفیعیان

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان

حسام الدین شفیعیان

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان

نهال دوستی و محبت را بکاریم

هیچگاه گذشتن  از آنچه بمن گفته شود مربوط نیست یعنی من آنی شوم برای درون خود برای خود جستن و خود انسان ماشینی شدن.زیرا انسان ماشینی تبدیل میشود به انسان آهنی.روح محبت درونش تبدیل میشود به زندگی صرف ماشینی.آنچه بمن مربوط نیست یعنی من درون خودم گمشده ام.و از لحظاتی که حیات دارم استفاده نکردم.لحظه ای که دیگری نیاز به کمک من داشته.یا من میتوانستم به اندازه خودم کمکی کنم.حتی در حد دلداری حتی در حد یک لبخند.حتی در بر طرف کردن آن.و حتی بیشتر راهنما شدن دیگری.ذخیره علم.ذخیره دانستن.ذخیره خوبی.را به دیگری اهدا کردن.اگر صرف درون خود شدن مرا بیشتر از دیگری میدارد آن را به جوینده آن بدهم.زیرا کمک من کمک به دیگریست.و اگر من این توشه را با خود بداخل خاکدان جسم ببرم جز خورندگان جسمم را خورده و روحم در جهان بی نتیجه خواهد بود .ماندگاری جسم تا فنا شدن آن یعنی فرصت هست تا اگر دل شکسته.اگر حال و احوال کسی را که باید میپرسیدم نپرسیدم را استفاده کنم و خوبی کنم.برخورد ما چقدر دلپذیر میشود وقتی سلامی به گرمای وجودی خود را به دیگری انتقال دهم ترشرویی را کنار گذاشته.و سلامی به قوت مهربانی و گرمای محبت را انتقال بدهم زیرا سلام ما درب ورودی بازخورد متقابل آنست که دیگری را دلگرم کند از اینکه با یک انسان مثبت سرو کار دارد.کوچکترین ها بذر بزرگترین ها هست.رفتار بزرگ منشانه ما نمودار شخصیت ماست.تا بتوانیم نهال دوستی و محبت را بکاریم.مطمئن باشید اعمال ما بازتابی خواهد بود از برگشت آن به خود ما.زیرا درون آن دیگریست.و دیگری.

نهال محبت


انسان وقتی در خود نهال محبت را در تفکرش جاری سازد و بر قلبش روان بر زبان و عمل گرداند در دیگری این نهال مثال بذری شکوفا خواهد شد.این بذر محبت کینه و دشمنی را میخشکاند زیرا در دیگری شما آنچه را میجوئید که در خود جسته اید.و عمل ما بازتاب رفتار ما خواهد شد.چگونه میشود در خود بدی را کاشت و در دیگری توقع رویش خوبی را داشت زیرا عمل ما بازتاب منفی در دیگری میدارد.و آن صدا مثل ندا در کوه میماند که بازگشتش مثال غار درون ما بازگشت دارد.و در دیگری نهالی تا دل شب خواهد بود که در بسترهای مختلف رویش میدهد.کام شیرین شیرینی آفرین هست.و کام تلخ تلخی آفرین.حال در خودسازی تکاملی افرادی که به بینش بسیار بالایی برسند دیگر از این مرحله عبور میکنند.خود نهال محبت میشوند.و دیگر در آنها اثر منفی تاثیر ندارد.این خودسازی کامل مراحل بالاتری دارد.و انسانی که به کمال بالاتری از برخورد و بازخورد را دارند دیگر  در آنها منفی خشک میشود.زیرا مثبت کاملی از خودسازی شده اند.و رفتارشان نهایت کمال در آنچه من میکارم خواهد بود.و آنچه دریافت میکنم را تغییر میدهم.یعنی اگر بدی هست را به خوبی  تغییر میدهم.حیات دادن به روح بشریت.یعنی متقابل آنچه خود دوست دارم در دیگری هم بکارم.که برداشتش جمعی باشد نه فردی.زیرا این زنجیره را در محبت و خشنودی خدا میبینم.و رنج آن را بر خود در کاشت آنچه هست تحمل میکنم زیرا بردباری را سرلوحه خود قرار دادم.سرلوحه ای که مخفی روشنایی بخش دیگری و اول خود شخص هست.روشنایی درون در دیگری روشنابخشی دیگریست.زنجیره انسانی محبت یعنی انتقال خوبیست.و حس آرامش آن حس ارامش دیگری و دیگریست.چه برداشتی خواهد بود برداشتی با ذخیره خوبی برای آنچه انجام دادم و آنچه دیگری انجام میدهد.و اینست انسانی که بکوشد تا کام شیرین محبت را در اندازه توانش بکارد.و مزرعه ی کاشت برداشتی شود از زندگی دنیا برای ما بعد و فعل حال و ماضی بعیدش پر باشد از آنچه تفکر کند برداشت کام شیرین باشد و تلخی را یا نداشته باشد یا جای آن آنقدر خوب باشد که جای بدی را پر کرده و ماحصلش بشود میزان بیشتری نه بیشتر از بدی بلکه بیشتر از آنچه بوده را به خوبی تبدیل کند.