حسام الدین شفیعیان

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان

حسام الدین شفیعیان

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان

امام زمان (عج)

با مرگ حسن عسکری (و. ۲۶۰ ه‍.ق/۸۷۴ م)، امام یازدهم شیعه، سردرگمیِ بزرگی برای نیم قرن در بین شیعیان پدید آمد که نویسندگان شیعه از آن تحتِ عنوان «دوران حیرت» نام می‌برند.[۹۴] در این دوران، انشقاق در بین شیعیان شدت یافت و جنبش‌های رقیب مانند اسماعیلیه نیز استفادهٔ کافی از این موقعیت نمودند. تبلیغات در این دوران به حدی بود که بسیاری از شیعیان و بسیاری از بزرگان شیعهٔ امامی، مذهب خود را ترک نمودند.[۹۵] شیعهٔ امامی به فِرَقِ متعدد منشعب شد. مسعودی (و. ۳۴۶ ه‍.ق/۹۵۷ م) در کتاب مرُوج‌الذّهب تعداد این فرقه‌ها را بیست فرقه شمرده‌است[۹۶] و حسن بن موسی نوبختی (و. حدود ۳۰۰ ه‍.ق) در کتاب فِرَقُ الشّیعه، از چهارده فرقه با ذکرِ جزئیاتِ اعتقادیِ آن‌ها نام می‌برد.[۹۷]

در یک دسته‌بندی کلی، گروهی از شیعیان چنین می‌پنداشتند که حسن عسکری اصلاً فرزندی نداشته‌است[۹۸] و گروهی دیگر می‌گفتند حسن عسکری امامِ بدون فرزندی است که نمرده‌است و حسن عسکری همان مهدیِ غایب است.[۹۹] گروهی نیز معتقد بودند که حسن عسکری فرزندی ندارد و آن‌ها روی به‌سوی برادر حسن عسکری، جعفر گردانیدند.[۱۰۰] گروه دیگری عنوان می‌کردند که فرزند حسن عسکری پیش از مرگِ پدرش درگذشته‌است.[۱۰۱] یک گروه هم اعتقاد داشتند که فرزندِ حسن عسکری همان مهدی است که پدرش او را از ترس خلیفهٔ زمان مخفی نگاه داشته و تنها توسط شمارِ کمی از یاران موردِ اعتمادش دیده شده‌است.[۱۰۲] به‌گفتهٔ امیرمعزی، تنها بخشی از شیعیان که در آن زمان در اقلیتِ کوچکی بودند چنین دیدگاهی داشتند[۱۰۳] اما به‌گفتهٔ جاسم حسین، اکثریتِ شیعیانی که امامت حسن عسکری را پذیرفته بودند تابع این دیدگاه بودند.[۱۰۴] مذهب این گروه به‌مرور به مذهب تمامیِ شیعیانِ امامی تبدیل شد که شیعیان دوازده امامیِ فعلی هستند

    این فرقه‌ها به پنج دستهٔ کلی تقسیم می‌شوند؛ به‌جز آخرین دسته، سایر فرقه‌های منشعب‌شده تا صد سال پس از فوت حسن عسکری از میان رفتند:[۱۰۶]

    بنا بر روایاتِ شیعه، حجّت بن الْحسن هم‌نام و هم‌کُنیه با محمد پیامبر اسلام است. از محمد پیامبر اسلام، حدیثی با این مضمون نقل شده‌است: «مهدی از نسلِ من است. نامِ او نامِ من و کنیه‌اش، کنیهٔ من است». به‌گفتهٔ مادلونگ، این حدیث توسطِ طرفدارانِ مختار ثقفی و شیعیانِ کیسانیه برای محمد حنفیه، فرزندِ علی ابن ابی‌طالب و امام شیعیانِ کیسانیه جعل شده بود.[۱۵۷]

    «غیبت» در شیعه به‌معنای ناپیدا بودن در مقابل «ظهور» است و نه به‌معنای «ناپدید بودن» در مقابل «حضور». از دیدگاه شیعیان، غیبت دوره‌ای است که مهدی در میان مردم هست، ولی ظهور ندارد. دورهٔ غیبت به دو دورهٔ غیبت صغری (کوچک‌تر) و غیبت کبری (بزرگ‌تر) تقسیم می‌شود و با ظهورِ مهدی به‌پایان می‌رسد. از دیدگاه شیعه، «صاحب‌الزّمان» عنوانِ ویژهٔ امام غایب است. کسی که برای حواسِّ ظاهری ناپیدا، ولی حاضر در قلبِ مؤمنان است. از دید هانری کوربَن نقدِ تاریخی برای درک و کشفِ پدیدهٔ غیبت ناکارآمد است، زیرا غیبت مربوط به «تاریخ قدسی» است.[۱۷۸] کوربن تاریخ قدسی را تاریخی می‌داند که بر اساس مشاهده، ثبت و تحلیلِ شواهدِ تجربیْ استوار نیست بلکه براساسِ درکی است که از ورای حقایقِ مادی و تجربی آمده‌است.
    شورای افتاء و شورای روحانیت سنندج: نظر اهل سنت درباره حضرت مهدی این است که در آخر زمان شخصی بنام محمد مهدی متولد و مدتی با حضرت عیسی حکومت کرده و انشاالله دنیا را پر از عدل خواهند کرد.
    شیخ ابراهیم محمدی امام جمعه اهل سنت عسلویه: علمای اهل سنت بر این باور هستند که شخصی بنام محمدبن عبدالله معروف به مهدی در آخر الزمان متولد می‌شود و از سلاله پیامبر و از فرزندان فاطمه و حسن است و مردم را از گمراهی بسوی نور اسلام دعوت می‌کند و با عدالت حکم می‌کند بعد از اینکه دنیا پر از ظلم و ستم شده است.
    شیخ عبدالستار حرمی امام جمعه اهل سنت نخل تقی: در آخرالزمان متولد می‌شود، از نسل پیامبر است، نامش محمدبن عبدالله، لقبش مهدی و یکی از مصلحان تاریخ می‌باشد.
    اما تفاوت اساسی در آن است که شیعیان معتقدند حضرت امام (ع) امام دوازدهم و فرزند امام محمد بن حسن عسکری است که در سال ۲۵۵ هجری قمری متولد شده است و هم اکنون زنده و غایب است.
    در حالیکه اهل سنت معتقدند کسی با نام و لقب امام مهدی هنوز متولد نشده وغایب نیست بلکه چنین فردی با نام محمدبن عبدالله یا احمدبن عبدالله که پیامبر علیه الصلاه والسلام فرموده اسم مهدی مانند اسم من و اسم پدرش مانند نام پدرم، یعنی محمد یا احمد پسر عبدالله علوی فاطمی حسنی علوی نسبت به سیدنا علی رضی الله عنهما. در آخر الزمان ظهور خواهد کرد و بزرگان می‌فرمایند. زمین در انتظار مهدی در وقت و زمانیکه خدای عزوجل آن را مقدر کند، زیرا وقت ظهور مهدی، کسی از آن اطلاعی ندارد نه فرشته مقرب و نه بنی اسرائیل و از سوی غیبی است که عملش مختص خداست.
    عده‌ای از نویسندگان معاصر اهل سنت نیز درباره اعتقاد به مهدی موعود (ع) با شک و تردید نگریسته اند و ظهور فردی را با نام مهدی (ع) بطور کلی نفی کرده و ظهور چنین فردی با ویژگی‌ها و علائم خاص را انکار نموده اند.
    پس حضرت مهدی (ع) یک مجدد و احیاگر دینی است که برای اجرای شریعت و بر قراری عدالت و انصاف می‌آید. عقیده برادران شیعه حضرت مهدی (ع) در ۱۵ شعبان متولد شده است، اما اهل سنت معتقدند که شخصی با ویژگی‌های حضرت مهدی (ع) هنوز متولد نشده است و فقط خداوند زمان تولد ایشان را می‌داند.

    امام زمان (عج)

     «مهدی» از ریشهٔ ه-د-ی است و به معنای هدایت شده

    بنابر اعتقاد شیعیانِ دوازده‌امامی حجت بن الحسن فرزند حسن عسکری (امام یازدهم شیعیان) همان مهدی موعود است.

    او در نیمهٔ شعبان سال ۲۵۵ یا ۲۵۶ ه‍.ق در سامرا به دنیا آمده و در پنج سالگی و پس از مرگ پدرش به امامت رسیده و از منظر مردم غیب شده‌است. همچنین، به اعتقاد آنان پیامبر اسلام در خطبه خود در روز غدیر خم به آمدن مهدی اشاره کرده‌است

    پس از فوت حسن عسکری امام یازدهم شیعه، سال‌ها سردرگمی بزرگی برای نیم قرن در بین پیروان آن‌ها پدید آمد که نویسندگان شیعه از آن تحت عنوان دوران حیرت نام می‌برند. در میان پیروان امامان شیعه بر سر سرنوشت اسرار آمیز فرزندی که برای حسن عسکری قائل بودند اختلاف بزرگی پدید آمد. گروهی از شیعیان چنین می‌پنداشتند که حسن عسکری اصولاً فرزندی نداشته‌است[۲] و گروهی می‌گفتند حسن عسکری امام بدون فرزندی است که نمرده‌است و حسن عسکری همان مهدی غایب است که دارای دو دوره غیبت است.[۲۰] گروه دیگری عنوان می‌کردند که فرزند حسن عسکری پیش از فوت پدر در گذشته‌است. تنها گروهی که در آن زمان در اقلیت کوچکی بودند که اعتقاد داشتند که فرزند حسن عسکری همان مهدی است و در غیبت به‌سر می‌برد و در آخر الزمان ظهور خواهد کرد. دیدگاه این گروه به مرور به دیدگاه تمامی شیعیانی تبدیل شد که شیعیان دوازده امامی فعلی می‌باشند.

    اما بنوشته سید حسین نصر، اهل سنت معتقدند که مهدی از خاندان پیامبر اسلام با نام «محمد» است و در آخرالزمان به همراه عیسی ظهور می‌کند.

    محمّد بن حسن عسکری (عربیمحمّد بنِ الْحسنِ الْعَسکَری‎؛ زادهٔ ۱۵ شعبان ۲۵۵ یا ۲۵۶ هجری قمری) معروف به حُجَّتِ بنِ الْحَسَن، بنابر باور شیعیان دوازده‌امامی، دوازدهمین و آخرین امام و همان مهدی موعود است. او فرزند حسن بن علی عسکری، امام یازدهم شیعیان، و همچون پیامبر اسلام نامش محمد و کنیه‌اش ابوالقاسم است. «امامِ زمان»، «صاحبُ الزَّمان»، «ولیِّ عَصر»، «قائمِ آلِ محمد» و «مَهدیِ موعود» از القاب مشهور اوست. در باور کنونیِ شیعهٔ دوازده امامی، حجّت بن حسن در نیمهٔ شعبان سال ۲۵۵ یا ۲۵۶ ه‍.ق در سامرّا زاده شد؛[۹][۱۰][۱۱] او در پنج سالگی و پس از مرگ پدرش به امامت رسید. پس از درگذشت حسن عسکری، مهدی تنها از طریقِ چهار سفیر یا نایب با شیعیان تماس می‌گرفت. البته بررسی‌های تاریخی نشان می‌دهد که از آغاز، تعداد وکلا محدود به چهار تن نبوده و اصطلاح نیابتِ خاص در قرن‌های چهارم و پنجم هجری توسط علمای شیعه مانند شیخ طوسی و برای تبیینِ غیبت صغری ایجاد شده‌است.[۱۲][۱۳][۱۴] پس از یک دورهٔ هفتاد ساله — موسوم به غیبت صغری — و با مرگ علی بن محمد سَمَری، چهارمین نایب امام دوازدهم شیعه، بار دیگر حیرت شیعیان را فراگرفت. آن‌ها سرانجام در سدهٔ پنجم به تبیینی عقلی در کلامِ شیعه از غیبتِ امام دست یافتند.[۱۵] به‌باور شیعیان، پس از دوران سُفَرا(نایبان خاص)، شیعیان با مهدی به‌طور مستقیم در ارتباط نیستند و این دوران را اصطلاحاً غیبت کبری می‌نامند. پس از پایان دورهٔ غیبت، وی با عنوان مهدی قیام خواهد کرد و او کسی خواهد بود که توسط وی حق و عدالت بار دیگر به پیروزی خواهد رسید.[۱۶]

    حسن عسکری طی سال‌های امامتِ خود در سامرا تحت محدودیت‌های اعمال‌شده از سوی خلیفهٔ عباسی می‌زیست. وی زیر نظر جاسوسانِ معتمد عباسی بود و لذا نمی‌توانست با شیعیان ارتباطِ آزادانه داشته باشد و تنها خَواصِّ اصحابش با وی شخصاً ارتباط داشتند. وی در سال ۲۶۰ ه‍.ق بیمار شد. معتمد چند نفر مراقبْ به‌همراه پزشک و قاضی‌الْقُضات را بر بالین وی فرستاد. نهایتاً وی در اثر این بیماری در ۸ رَبیعُ‌الْاوَّلِ آن سال مقارن با اول ژانویهٔ ۸۷۴ م درگذشت. معتمد، ابوعیسی فرزند متوکل را فرستاد تا بر وی نماز گزارَد. او پس از انجامِ مراسم در منزلش دفن شد.[۷۸] بنا بر روایتِ شیخ طوسی، عثمان بن سعید در طول بیماریِ حسن عسکری بر بالین وی بود و مراسم غسل و خاک‌سپاری را وی به‌جا آورد.[۷۹] بدین ترتیب طبق مأخذِ قدیمِ امامیه، حسن عسکری آشکارا پسرش را معرفی ننمود و جانشینی را به‌طور علنی معرفی نکرد. بدین ترتیب امامیه که معتقد بودند زمین نمی‌تواند از حجّتِ خدا خالی باشد و امام بعدی با وصایتْ توسط امام قبلی معرفی می‌شود، دچارِ حیرت شدند و به فرقه‌های متعدد منشعب گشتند.[۸۰]

    به‌نوشتهٔ جاسم حسین، ابوسهل نوبختی (و. ۳۱۱ ه‍.ق) روایت می‌کند اصحابِ سِرِّ حسن عسکری که احادیث وی را روایت می‌کردند و نایبانِ او بودند پس از مرگ وی متّفق‌الْقول بودند او از خود پسری برجا گذاشته که امام است. آنان شیعیان را از پرسیدنِ نامِ او و افشای وجودش برای دشمنان منع می‌کردند.[۸۶] همچنین طبق گزارش‌های شیخ صدوق، شیخ طوسی و رِجالِ نَجاشی، حسن عسکری پیش از فوتْ پسر خود را به‌عنوان جانشین به چهل تن از اصحابِ نزدیکش معرفی کرده و به آن‌ها دستور داده در طول غیبتِ وی از عثمان بن سعید و پسرش محمد بن عثمان اطاعت کنند.[۸۷] بخش بزرگ‌تری از شیعیان این نظر را پذیرفتند هر چند در بدوِ امر در خصوص زمان تولد، نام وی و اینکه آیا وی مهدیِ قائم است یا خیر اختلاف داشتند.[۸۸] اما به‌نوشتهٔ مدرّسی تا زمان مرگ حسن عسکری صحبتی از فرزندِ وی به‌میان نبود و حسن عسکری نیز در وصیتش تنها از مادرش نام برده بود. پس از مرگ او، اصحاب نزدیکش به‌رهبری عثمان بن سعید عَمْری، این مسئله را اعلام کردند که حسن عسکری پسری می‌داشته که جانشینِ مشروعِ امامت است. طبق گفتهٔ عمری، این پسر مخفی نگاه داشته شده بود چون بیم آن می‌رفت که توسط دولت دستگیر شود و به‌قتل برسد.