آن گاه پدر و مادر خود را بر تخت بنشاند و آنها به شکرانه دیدار او خدا را سجده کردند و یوسف در آن حال پدر را گفت که این بود تعبیر خوابی که ازین پیش دیدم که خدای من آن خواب را در واقع و محقق گردانید و درباره من احسان فراوان فرمود که مرا از تاریکی زندان نجات داد و شما را از بیابان دور به اینجا آورد که پس از دیرگاه به دیدار هم نایل شدیم پس از آن که شیطان میان من و برادرانم فساد کرد و مدتی جدایی افکند که خدای من لطف و کرمش به آنچه مشیتش تعلق گیرد شامل شود و هم او دانا به حقیقت امور و محکم کار در تدبیر آفرینش است.