نرجس، مادر امام زمان(عج) و بنابر نظر مشهور کنیز امام عسکری(ع). برای وی نامهایی چون سوسن، صَقیل یا صِیقَل، حدیثه، ملیکه و ریحانه نیز ذکر شده است. از زندگانی نرجس اطلاعات چندانی در دست نیست و بیشترِ آنچه در منابع آمده، درباره ملیت و هویت اوست که گزارشهای این زمینه نیز اختلافهای بسیاری دارند. برخی گزارشها او را کنیزی پروشیافته در خانه حکیمه خاتون (عمه امام عسکری(ع)) و برخی دیگر او را کنیزی سیاهپوست یا کنیزی اهل نوبه معرفی کردهاند.
روایتی نیز وجود دارد که مادر امام زمان(عج) را ملیکه (ملیکا) نوه پادشاه روم خوانده است که به اسارت مسلمانان درآمد. برخی ضعفها مثل وجود راویان ناشناخته در سندِ این حدیث، و نقل داستانگونه آن موجب شده است علما این روایت را معتبر ندانند. یکی از دلایل اختلاف بر سر نام و هویت مادر امام زمان را پنهانیبودن ولادت امام زمان دانستهاند.
گفته شده است مادر امام زمان پیش از شهادت امام عسکری(ع) وفات یافت. در برخی کتابها نیز آمده است او هنگام شهادت امام عسکری(ع) بر بالین وی حاضر بوده است. قبر نرجس در حرم عسکریین در سامرا و در کنار قبر امام هادی(ع) و امام عسکری(ع) قرار دارد.
مادر امام زمان(عج) به نامهای متعددی خوانده شده است: نرجس،[۱] سوسن،[۲] صَقِیل یا صیقل،[۳] ریحانه،[۴] حدیثه، حکیمه، ملیکه و خَمط.[۵] همچنین در گزارشی که شهید ثانی آن را ضعیف میداند نام وی، مریم بنت زید العلویه گفته شده است.[۶] در میان این نامها معروفترین نام نرجس است؛ در قدیمیترین گزارش (گزارش مسعودی)[۷] و همچنین در روایت حکمیه خاتون که مشهورترین[۸] روایت درباره تولد حضرت مهدی است، نام مادر امام زمان، نرجس ذکر شده است.[۹]
گفته شده تعدد نامها به این دلیل است که در فرهنگ عربی آن دوران، تعدد نام برای کنیزان مرسوم بوده و بیشتر از اسامی گلها استفاده میشده است.[۱۰] برخی نیز احتمال دادهاند بسیاری از این نامها ناظر به القابی است که نرجس به سبب زادن امام مهدی(ع) متصف به آن شده است؛ مثلا صیقل یا صقیل (در فارسی به معنای درخشنده) وصفی است که وی به سبب وجود نور امام مهدی(ع) یا به سبب درخشندگی و نورانیبودن چهره، به آن متصف شده است.[۱۱] در عین حال گفته شده مادر امام زمان قبل از ولادت امام نیز نامش «صقیل» بوده است.[۱۲]
در برخی از منابع کهن شیعه، داستانی مفصل وجود دارد که مادر امام زمان را شاهزادهای رومی به نام ملیکه (ملیکا) بنت یشوع، نوه دختری قیصر روم معرفی میکند که نسب مادرش به شمعون، یکی از حواری عیسی(ع) میرسد. در این داستان آمده است ملیکه که در کاخ جدش بود، حضرت مریم(ع) و حضرت فاطمه(س) را در عالم رؤیا میبیند و حضرت فاطمه(س) او را به اسلام دعوت میکند و وی را متقاعد میسازد تا خود را به اسارت لشکریان اسلام درآورد. ملیکه سپس در جنگ بین مسلمانان با رومیان، اسیر مسلمانان میشود و امام هادی(ع) فردی را مأمور میکند و ملیکه را از بازارِ بردهفروشان میخرد و به عقد امام حسن عسکری(ع) درمیآورد