حسام الدین شفیعیان

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان

حسام الدین شفیعیان

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان

ماحصل زندگی از تولد تا مرگ چیست؟کاشت و برداشت ما از چه بذری هست؟

ماحصل زندگی از تولد تا مرگ چیست؟کاشت و برداشت ما از چه بذری هست؟
اگر همیشه بدترین فکر ممکن در مورد شخصی بنظرتان میاید.و همیشه بدبین و ظن بد دارید. یعنی اینکه ذهن شما خواهان کسب انرژی های منفی هست. اما انسان مثبت نگر قطب مثبت ذهنش را تقویت میکند او هم میتواند خوب شود او هم میتواند بهتر شود.من هم برای او دعا میکنم بهتر شود.اما اگر اولین ذهنیت شما این باشد که او را بدترین در ذهنیت خود رشد دهید یعنی قطب منفی ذهن شما فعال هست و کسب آن کم کم درونیات شما را به آزرده شدن خودتان سوق میدهد جای خوبی حسد جایش را پر میکند غرور.خود بینی مطلق.مشوق خوبی ها باشید تا خدا هم کائنات خود را به سمت مثبت نگری شما جذب کند این جاذبه گول زدن خود نیست.برای منافع خود نیست.برای جریانیست که سودش را خودتان میبرید.قرار نیست با این رشد شما سر کسی دیگر را گول بزنید زیرا شما رشد خودتان را در گروی مثبت نگری گذاشتید.جذب اینگونه عالیست جذب انرژی های مثبت.اگر حالتان مرگبار هست آن را به زندگی تبدیل کنید یعنی منفی هارا دور بریزید برای دیگری قبر نکنید تا خودتان درون آن قبر نروید.مثالی بود از اینکه چاله نکنید تا خود در چاله نیفتید زیرا هر که بد کند بد میبیند.اما اگر پوست موز را دیدید و برداشتید تا دیگری لیز نخورد شما هم لیز نمیخورید.زیرا جهان ما بازتاب عمل ماست.ما بدی کنیم بدی میبینیم.بدی دیگران را به خود حکمت میبینیم .و همه چی را سرنوشت میدانیم.نباید بگذارید سرنوشت شما را بازی دهد. بلکه باید سرنوشت را بازی دهید آنهم یک پازل بازی عالی.من پازلی میچینم که دیگری آن را تکمیل میکند دیگری را بازی نمیدهم بلکه او را سهمیم در ان بازی میکنم تا تکمیل کند دیگر بازی را که برنده شدن دیگریست.خود نگری.برنده شدن مادی یعنی من قبری بکنم که خودم در آن قبر بیفتم.یعنی همان چاله.اما قضاوت صحیح یعنی من نه قبر بکنم که خودم بیفتم نه قبر را افتادن بدانم. نه چاله ای بکنم که دیگری در آن چاله بیفتد.این جهان از تولد تا مرگ یعنی قنداق شدن و قنداق شدن.ما بین این زندگی هست.قنداق تولد شما قنداق تولد دیگر شماست.ما بینش زندگیست و درون قنداق همه یکسانیم.یک قنداق کفن و یک قنداق تولد.چه بذری در این بین کاشتیم و برداشتیم.زیرا دستان ما در قنداق بسته هست.و دستی را خواهانیم که کمک ما کند.مهم بین این تولد تا تولد دیگرست تولدی که نمیدانستیم کجا میائیم.و تولدی که چشم باز کنیم و ببینیم برنده شدن دیگران و خود را.زیرا همانگونه زندگی کردیم که در لحظه قنداق شدن دست دیگری را خواهان نیستیم زیرا دست اصلی توشه کاشتن برداشتن ما در گرفتن دست ماست.آنی که لحظه لحظه های ما را میبیند.و خدا نزدیکتر از آنی هست که فکرش را میکنیم.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد