حسام الدین شفیعیان

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان

حسام الدین شفیعیان

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان

قضاوت درست.کمک کردن.رشد معنوی و خوب و خالص شدن

قضاوت درست.کمک کردن.رشد معنوی و خوب و خالص شدن
چرا آنکه بکوبد بیابد و آنکه بیابد جسته یافته.و آنکه بطالت کند نیابد و بر معیار سنجش یافته شنیده قضاوت کند و آنکه قضاوت بر یافتن کند هم بیابد هم بسنجد هم معیار مطابقت کند.شما چگونه میفهمید یک غذا بی نمک یا شور است آیا تا نچشید میابید که غذا شور هست یا بی نمک.

پس برای یافتن بی نمک بودن آن نمک را میریزید و میچشید و بعد چگونه دستتان میاید که چقدر نمک بریزید چون این را تجربه کرده و معیار ریختن نمک دستتان آمده هست.قضاوت هم همینگونه هست.آنکه بدون تفکر قضاوت کند هنوز معیار قضاوت دستش نیامده.و آنکه بر پایه تفکر عمیق و سنجش خوب و دقیق قضاوت کند دیگر معیار آن افزان بر تسلط بر آن میشود.که تجربه و افزون شدن و تجربه در آن باعث افزایش مهارت آن میشود.

حال شما شخصی را میبینید که دارد تلو تلو میخورد شاید بنظرتان بیاید که این شخص حتما مست هست یا چیزی زده یا نمیدونم آدم لوسی هست.با ادا راه میرود اما برای قضاوت صحیح مثال باید ببینید کفشش چیست.آیا کفشی پوشیده که کوچکش شده.آیا دچار مشکلی در پا هست.یا تاولی در پا دارد. و راه رفتن برایش سخت هست اگر اول بار قضاوت کنید بدون تفکر مطمئنن آسانترین قضاوت بد اندیشیدن در مورد اینکه حتما آنقدر خورده یا مصرف کرده که بد راه میرود یا آدم لوس ادا داری هست.

و باز یک نفر دیگر دارد شما را قضاوت میکند که چقدر آدم حتمان بیکار و فضولی هست که دارد راه رفتن دیگری را آنگونه نظاره میکند و اگر صدایتان بلند باشد و با دیگری حرف بزنید میگوید غیبت میکند.

اما اگر بدنبال یافتن آنی باشید که کمک کند بدو نزدیک میشوید.و میپرسید مشکلی پیش امده کمکتان کنم. اگر گفت به شما مربوط نیست که بسیار آدم مغروری هست.اما اگر با مهربانی گفت چیز خاصی نیست یعنی دوست ندارد بگوید اما اگر گفت کمک کنید و شما قبلش قصد کمک به او را داشتید دیگر خیلی خوش شانسی اوردید.

این یک مثال بود.برای درست قضاوت کردن .ما کمک نمیکنیم چون اول قضاوت میکنیم.اما ما کمک میکنیم چون قضاوت نمیکنیم.بلکه ایمان داریم که کمک به دیگری کمک دیگری و کمک خدا به همه ماست. اگر اینگونه شد منی نمیشود میشود ما.یعنی ما کمک میکنیم تا خدا کمکمان کند.زیرا آنگونه فکر کردیم که دیگری بر ما آنگونه فکر کند که میتواند آنکار را بکند.اگر از درد دیگری لذت ببرید شما دچار بحران سادیسم شده اید.اما اگر جای نفرت شما محبت کنید شما در حال کمال و بهتر شدنید.خالص شدن یعنی من دعا میکنم برای دیگری و خود را خالص میکنم.تا دعای من در حق خودمم پذیرفته شود.دعای سلامتی.دعای خوشبختی.از خدا خواستار بهترین برای دیگری هستم و از شادی او لذت و از غم او مرحم میشوم نه زخم بر دیگری که همانا حسد اول خورده شدن درون خود آدمی هست.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد