حسام الدین شفیعیان

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان

حسام الدین شفیعیان

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان

انقلاب درون ما انقلاب بیرون رفتار ماست

انسان اگر بدی از دیگری دید و در او یافت که میخواهد بهتر شود آن را پرورش دهد.زیرا سرکوب دیگری و تحقیر دیگری یعنی من ان بدی را درون خودم از کاری دریافت نکردم.رشد فکری باعث میشود که من رشد دیگری را درون دیگری ببینم.وقتی سرکوب و  شادی رنج دیگری ما را شاد کند یعنی روح انسانی ما بد شده.و باید خوبی را درونش جاری کنیم.تلقین مثبت جان آدمی را جلا میدهد. و تلقین منفی و بدی جان آدمی را میخشکاند.تلقین بد انسان با حیات روشن را خاموش میکند و تلقین مثبت و خوب انسان به کام فنا را برمیگرداند.و او سر سبز از فکری میشود که درونش را رشد میدهد.یعنی تا کی زنده هست را بر میدارد و دقایقش را کام محبت و تلقین خوب پر میکند آنقدر این امواج مثبت خوبست که بیمار را جان میدهد زیرا بیماری او حیات خاموشی اوست.و حیات روشنا بخشی یعنی خوبم.و بدی در من نیست.من خوبم زیرا هنوز میتوانم بگویم درد ها در من جلو نمیروند زیرا من در آن با مثبت نگری مقاومت میکنم.حال این حال بد از یک فکر ناخوشایند باشد چرا به فکر خوب اندیشه نکنم.و در آن لحظه گیاهی را آب دهم.لبخند بزنم.و کاری که در لحظه میتوانم انجام بدهم که خوب کند حالم را متوقف نکنم.خود اول در محیط هستیم که میتوانیم تغییر دهیم آن را .تا درون خود تغییر را نیابیم در پیرامون نمیتوانیم بیابیم.زیرا بد کاشتیم و توقع برداشت خوب داریم.آباد کردن بهترست یا ویران کردن.آباد کردن خوبست.سر سبزی خوبست.انقلاب درون ما انقلاب بیرون رفتار ماست.زیرا در خود انقلابی از خوبی هست.که در آن فایده اش چیست را برداشته و هر رفتار مثبت را یک نهال تازه میابیم.آفت همه چی فایدش چیست هست ذهنیت کم کم درگیر آن میشود که هیچ چیزی فایده ندارد.کوچکترین فایده های ذرات رودیست که دریا میشود.دریای حس همه با هم خوبی را یافتن.نه درون خود فقط.چه چیزی آرامش بتو میدهد به دیگری انتقال بده آنکه جوینده باشد میابد.و آنکه یافت چون به نحوی یافته که خوب بوده انتقال میدهد آرامش را.و درد تو و رنج تو کم میشود.حتی اگر در رنج باشی.این را بمنزله دیگری هم رنج ببرد نخواهی یافت بلکه راهی را پیدا کنی تا دیگری آن رنج را نبرد مطمئن باش خدا آن رنج تو را بر طرف میکند چون اول خودت خواستی که بر طرفش کنی.و کمک این فکر تو میتواند کمک فکر دیگری شود.اما اگر تو رنج بردی و دیگری را رنج دادی در بوته ازمایش رد شدی.زیرا توقع داشتن از دیگری توقف آور هست.بدون توقع کاری کردن یعنی من منتظر بازتاب عمل دیگری نیستم زیرا این جریان را در خدا برای آنچه میکنم در نظر میگیرم.خدا هم بهترینها را برای آنی میخواهد که بهترینها را برای بنده دیگرش بخواهد.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد